گلگو

همينطور كه در صف دريافت آش نذري در كنار يكي از چادرهايي كه در ماه محرم در سطح شهر برپا ميشوند ايستاده بودم،چشمم به غروبي سرخ رنگ كه بر فراز چادر نقاشي شده بود افتاد كه كارواني از شتران، عاشوراييان را در هشتم ذي الحجه سال شصت هجري از مكه به سوي عراق همراهي ميكردند. مراحل و منازلي كه كاروان طي كرده بود هم بر روي آن نوشته شده بود.11 ذي الحجه؛ابطح و دوازدهم ذي الحجه؛عقيق.همينطور كه صف ما پيش ميرفت كاروان عاشورا را دنبال ميكردم كه به سرنوشت محتوم خود در كربلا نزديك و نزديك تر ميشدند. وقتي كه به اندازه كافي به چادر نزديك شدم داخلش را ديدم كه در ان هر كدام ا گلگو...ادامه مطلب

يكي از خوبي هاي شركت در مراسم روضه خواني ابا عبدا... (ع) براي من كه بچه ها را خيلي دوست دارم اينست كه علاوه بر بركات معنوي شاهد عزاداري بچه ها نيز هستم كه در عالم بچگي خود صحنه هاي خالصانه اي خلق ميكنند. همين شب گذشته كه در مراسم مشابه اي در مسجد محله مان شركت كردم چند تا از اين عزاداران كوچك را زير نظر گرفته بودم.يكي از انها دختربچه اي حدودا سه ساله بود كه سربند سبزرنگي كه به رنگ سرخ رويش نوشته بود>>جانم فدايت حسين گلگو...ادامه مطلب

هر چي به كلمه زير نگاه ميكنم مجاب نميشم كه صاحب چنين اسمي بتونه كسي رو توي جهنم بندازه. 

شما هم كمي دقيق بشين. 

فقط به ظاهرش  دقت كنين كافيه!  

 

الله 

گلگو...

او بيعت از شما و از من برداشت 

دست از پسر و برادر و زن برداشت 

ما از سرمان كلاه برداشته ايم 

فرزند علي ولي سر از تن برداشت!

گلگو...